مرگ انیو موریکونه برای نسلی از ایرانیان، سخت یادآور روزهای خاطرهانگیز زندگی آنهاست. روزهایی در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ که سینما از مهمترین سرگرمیهای خانوادههای متوسط شهری بود و دیدن فیلمهای روز دنیا و بهخصوص سینمای وسترن، در زمره علایق هفته و ماه و فصل آنان.
در آن سالها نوع تازهای از وسترن پایش به سینما گشوده شده بود به نام وسترنهای اسپاگتی که بانی آن سرجیو لئونه بود و هنرپیشه معروف این ژانر سینمایی هم کلینت ایستوود. در کنار این دو تن اندکاندک نامی دیگر هم به گوش میرسید. انیو موریکونه، آهنگساز. موریکونه از معدود آهنگسازانی بود که الگوها و جملات موسیقاییاش در فیلمها تماشاگر را مورد تأثیر قرار میداد و تماشاگر بعد از دیدن فیلم نمیتوانست به موسیقی آن فکر نکند و از آن سخن نگوید. این نغمه ها بهقدری تاثیرگذار بودند که بر لب به زمزمه درمیآمدند.
سوت معروف تیتراژ به خاطر یکمشت دلار
اگر سالهای دهه ۴۰ ایران را به یادآوریم و نمایش فیلم «به خاطر یکمشت دلار» سرجیو لئونه و آن تیتراژ ابتدایی آشنایش با پسزمینه سرخ و تصاویر آدمها و اسبهایی که بهصورت سایه بر آن بستر در رفتوآمد بودند، تنها سازی که در این بستر به گوش میرسید، سوت بود که لحظاتی بعد با گیتاری نیز همراه میشد. یک موسیقی با الگویی ساده و گوشنواز که بهراحتی در حافظه میماند و مخاطب عامی هم میتوانست آن را پس از دیدن فیلم با لبش همانند همان سوت زن فیلم بنوازد. چراکه همین الگوی ابتدایی و ساده بارها در فیلم با ارکستر هم تکرار میشد و ناخودآگاه در ذهن مخاطب رسوب میکرد و جزو خاطره جمعی او از این نمایش میشد.
در همان سال فیلم زوربای یونانی هم ساخته و بهسرعت دوبله و در ایران به نمایش در آمد. آن اثر هم موسیقیای تأثیرگذار داشت که جملات موسیقایی آن هنوز هم خاطرهانگیزند. بهخصوص فصل رقص معروف آنتونی کویین در همین فیلم. همچنان که بعدها موسیقی متن فیلم سینما پارادیزو، نیز بسیار خاطرهانگیز شد.
در دنیای سینما برخی کارگردانان نسبتی خاص با آهنگسازان پیداکردهاند. به این معنا که موسیقی آثار خود را به یک آهنگساز سفارش میٰدادند چراکه آن آهنگساز با فضای فکری آنها همخوانی بیشتری داشت. همانند آلفرد هیچکاک که برنارد هرمن آثارش را مینوشت، یا استیون اسپیلبرگ که عمده آثارش را جان ویلیامز آهنگسازی کرد، یا نینو روتا که آثار فدریکو فلینی را مینوشت و یا مجموعه جیمز باند که عمده آن با آهنگسازی جان باری همراه بود.
حتی در ایران خودمان هم هستند کارگردانانی که ترجیح میدهند با یک آهنگساز کار کنند که نمونه شاخص آن بهمن فرمانآرا است که آهنگسازی عمده کارهایش را احمد پژمان انجام دادند... نام موریکونه نیز با نام یک کارگردان همراه است. سرجیو لئونه که سهگانه وسترن اسپاگتیاش با کلینت ایستوود را موریکونه آهنگسازی کرد و این همکاری را تا آخرین فیلمش، روزی روزگاری در آمریکا ادامه داد.
دقت در آثار تمامی این آهنگسازان بر یک نکته انگشت تأکید مینهد و آن بهرهگیری از موسیقی توصیفی است که در ژانر سینما کاربرد فراوانی دارد. این موسیقی توصیفی جدای از خود فیلم هم شنیدنی و تأثیر گدارند. الگوهای ساده و روان که بعدها در فیلمهای دیگر لئونه و موریکونه، بستری را فراهم آورد تا علاوه بر بازیگر و کارگردان، نامی دیگر نیز در خاطر ایرانیان باقی بماند. انیو موریکونه. آهنگسازی که در کارنامه کاری خود برای بیش از ۵۰۰ فیلم و مجموعه تلویزیونی آهنگسازی کرده است.
در آثار موریکونه ملودی نقشی محوری دارد و او را باید آهنگسازی با ملودیهای ماندگار هم نام نهاد. اما اجرای آثار موریکونه با ارکستر سمفونیک تهران برخی ملودیهای فیلمهای موریکونه بهقدری شهرت و اعتبار پیدا کرد که آهنگسازان و رهبران ارکستری در سراسر جهان این آثار را بارها و بارها اجرا کردند.
در سایت موریکونه تصویری از اجرای آثار او در شصتمین سال فعالیت موسیقاییاش دیده میشود که در یکی از بزرگترین ورزشگاههای انگلیس است و جمعیت گوش تا گوش ورزشگاه نشستهاند. کنسرتی که بعد از اجرای موفق در شهرهای مسکو، سنپترزبورگ، پاریس و بروکسل، به انگلیس آورده شده بود تا جمعیت مشتاق آثار موریکونه را سیراب کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
موریکونه و آثارش بهقدری در ایران شهرت داشتند که بعدها شهرداد روحانی در مجموعهای که برای ارکستر سمفونیک تهران تدارک دیده بود، موسیقی چند فیلم موریکونه را هم برای ایرانیان نواخت. این اجرا زمستان ۱۳۹۳ به همراه اجرای آهنگهایی از آهنگسازانی چون جان ویلیامز، مکس اشنایدر، جان بری در تالار وحدت به اجرا درآمد.
روحانی بعد از مرگ موریکونه با قرار دادن یکی از آثار موریکونه که زیر نظر او رهبری میشد، از این آهنگساز نامی یاد کرد و نوشت موریکونه هیچگاه نمیمیرد، همچنان که بتهوون هم نمرد. آنها با آثارشان تا ابد زنده و جاوداناند.
پسازآن سالهایی که فیلمهای وسترن در ایران پراقبال بود، یادآوری فیلمهای لئون در ذهن یا گوش ذهن بدون موسیقی موریکونه غیرممکن است؛ از «بهخاطر یک مشت دلار» و «خوب، بد، زشت» تا «روزی روزگاری در آمریکا».